جدول جو
جدول جو

معنی سینه پلی - جستجوی لغت در جدول جو

سینه پلی
سینه پهلو، زکام
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سینه فیل
تصویر سینه فیل
سینه فیل (Cinephile) یا عشق فیلم به معنای علاقه مند شدید به سینما و فیلم ها است. افرادی که سینوفیل هستند، اغلب به طور شدید به تماشای فیلم علاقه مند هستند، از تاریخچه و تکنیک های سینما آگاهی دارند، و اغلب به طور منظم فیلم های مختلف را می بینند و ارزیابی می کنند.
ویژگی های سینوفیل:
1. علاقه شدید به سینما : سینوفیل ها عاشق هنر سینما هستند و از دیدن فیلم ها لذت می برند.
2. آگاهی از تاریخچه و تکنیک های سینما : آن ها با تاریخچه سینما، سبک ها، کارگردانان برجسته، و تکنیک های ساخت فیلم آشنا هستند.
3. پذیرش دیدگاه های مختلف : سینوفیل ها نه تنها از فیلم های محبوب و معروف استقبال می کنند بلکه از فیلم های تجربی، مستند، هنری، و جهانی نیز لذت می برند.
4. پیگیری اخبار و جوایز سینمایی : آن ها به روز با اخبار جدید سینما، جوایز فیلم و رویدادهای سینمایی مختلف هستند.
5. نقد و بررسی فیلم ها : سینوفیل ها علاقه دارند فیلم ها را بررسی و تجزیه و تحلیل کنند و نظرات خود را در مورد آن ها ابراز کنند.
6. مشارکت در جوامع سینمایی : افراد سینوفیل معمولاً در جوامع آنلاین یا آفلاین مشارکت دارند که در آن ها در مورد فیلم ها گفتگو می کنند و نظرات خود را به اشتراک می گذارند.
اصطلاحات مرتبط:
- سینمایاب (Cineaste) : فردی که از سینما به عنوان یک هنر علاقه مند است و معمولاً با تحلیل و بررسی عمیق تر فیلم ها و سینمای جهانی مشغول است.
- سینماگر (Cinemaphile) : فردی که از سینما به عنوان یک هنر و محیط فرهنگی استقبال می کند و به دنبال تجربه و آشنایی بیشتر با فیلم ها است.
مثال های معروف از سینوفیل ها:
1. فرانسوا تروفو ، کارگردان و نویسنده فرانسوی که به عنوان یک سینوفیل و سینماگر برجسته شناخته می شود.
2. راجر ایبرت ، نویسنده و منتقد فیلم آمریکایی که به دلیل دیدگاه های برجسته و نقدهای تاثیرگذارش در حوزه سینما معروف است.
3. مارتین اسکورسیزی ، کارگردان مشهور آمریکایی که علاقه شدیدی به سینما دارد و در اثرات سینمایی خود از تاثیر سینمای فیلم نامه نویسان مانند فرانسویه و ویسکار استفاده می کند
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سینه پهلو
تصویر سینه پهلو
ذات الریة، درد و ورم و چرکی که بر اثر سرماخوردگی شدید و آنفولانزا در ریه پیدا می شود، ورم شش، پنومونی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ زَ)
عمل سینه زن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
پوشندۀسینه. آنچه سینه را پوشاند. رجوع به سینه بند شود
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ)
نام درختی است که این گونه (درخت افرا) در جنگلهای کرانۀ دریای مازندران از آستارا تا مینودشت در همه ارتفاعات یافت میشود. آنرا در گیلان پلت، بلس و سیاه پلت، در کوهپایۀ گیلان پلاس، در آستارا گندلاش، در طوالش بستام، بسکم و بسکام و در مازندران و گرگان افرا میخوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 206)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
قساوت قلب. بدطینتی. بدخواهی. بداندیشی. (ناظم الاطباء) :
غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 227)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
آنکه سینۀ خود را میشوید. (ناظم الاطباء) ، پاک کننده سینه. تهی سازندۀ سینه و در بیت زیر مجازاً برون کننده از دل. دل از مهر کسی پاک کننده:
به قلب اندرون روسی کینه جوی
زمهر سکندر شده سینه شوی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ پَ)
التهاب و عفونت نسج پوششی ریتین (جنب ها) را گویند که اگر فقط با تحریک میکربی و بدون ترشح مایع چرکی در دو لایۀ جنب باشد آنرا سینه پهلوی خشک گویند و اگر بین دو لایۀ جنب مایع چرکی وسروزیته ترشح شود سینه پهلوی دارای ترشح گویند. ذات الجنب. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به ذات الجنب شود
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ یِ)
دهل یا طبل بزرگ که آن را بر پیل مینواخته اند. و بعضی گفته اند جرس و درای و زنگ است که بر پیل آویزند:
از ابر پیل سازم و از باد پیلوان
وز بانگ رعد آینۀ پیل بی شمار.
منوچهری.
چون بلشکرگه او آینه بر پیل زنند
شاه افریقیه را جامه فرو نیل زنند.
منوچهری.
فروغ آینۀ پیل تو بروز نبرد
برون برد ز عذار قمر غبار کلف.
بدر چاچی.
و رجوع به آیینۀ پیل شود
لغت نامه دهخدا
(یِ نَ / نِ)
مرکّب از: آینه + ’لی’ترکی، به معنی دارا و دارنده، قسمی تفنگ در قدیم
لغت نامه دهخدا
تصویری از آینه لی
تصویر آینه لی
قسمی تفنگ در قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره عناب که اغلب گونه هایش درختچه میباشند و در اکثر نقاط جنگلهای شمالی ایران در قسمت های خشک جنگل وجود دارد سیاه تلی قره تیکان ویله بور اسکلم تلی کرکت ورگان شبه صامور
فرهنگ لغت هوشیار
التهاب و عفونت نسج پوششی ریتین (جنبها) را گویند که اگر فقط با تحریک میکروبی و بدون ترشح مایع چرکی در دو لایه جنب باشد آنرا سینه پهلوی خشک گویند و اگر بین دو لایه جنب مایع چرکی و سروزیته ترشح شود سینه پهلو را سینه پهلوی دارای ترشح گویند ذات الجنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه زنی
تصویر سینه زنی
عمل سینه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه پهلو
تصویر سینه پهلو
((~. پَ))
التهاب و عفونت نسج پوششی ریتین (جنب ها) ذات الجنب
فرهنگ فارسی معین
تعزیت، سوگواری، عزاداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ذات الریه، ذات الجنب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از ارتفاعات بخش یانه سر واقعه در هزار جریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
جلیقه، پستان بند، جلیقه
فرهنگ گویش مازندرانی
با سینه خزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سینه پهلو، زکام
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگوله هایی که به سینه ی اسب بندند
فرهنگ گویش مازندرانی